راهی نیست...

« به سویم نیا. از من بگریز. از این‌جا گریزی نیست... . فراموش کن، نیا. این‌جا هیچ راهی نیست...»

راست می‌گفتی. از این‌جا؛ از خیالت، هیچ گریزی، هیچ راهی نیست.

 

 

پ.ن: چون آهنگ اتفاقی‌ای توی گوش‌م می‌گفت که :«به سویم نیا. راهی نیست... راهی نیست.... ».

  • يكشنبه ۲۰ مهر ۹۹
Winged Deer

‏چه رنجی کشیده‌ای از عادتت به من، به روح تنها و وحشیم، و به نامم که می‌رماند همه را...
بیژن الهی

کیا، نمی‌دونم چرا موقع خوندن پستت، یادم به این افتاد.

احتمالاً هیچ ربطی به هم ندارن. :))

ولی خب، خوندنش زیباست. :))

چه قشنگ بود!
مرسی. مرسی. :)) چرا اتفاقاً به نظر من که داشت.
بازم چیزای قشنگی که می‌بیپی، بذار این‌جا لطفا. مرسی. :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هپروت ؛ در تداول عامه ، دنیای واهی و خیالی محض .
Designed By Erfan Powered by Bayan