« به سویم نیا. از من بگریز. از اینجا گریزی نیست... . فراموش کن، نیا. اینجا هیچ راهی نیست...»
راست میگفتی. از اینجا؛ از خیالت، هیچ گریزی، هیچ راهی نیست.
پ.ن: چون آهنگ اتفاقیای توی گوشم میگفت که :«به سویم نیا. راهی نیست... راهی نیست.... ».